جواهر الکلام
جَواهِـرُ الْکَلام، عنوان کتابی مشتمل بر دورۀ فقه که یکی از مبسوطترین و مؤثرترین نوشتهها در دورۀ متأخر از فقه امامی محسوب میگردد. این کتاب شرحی است مبسوط و استدلالی بر کتاب مشهور شرائع الاسلام از محقق حلی (د 676 ق / 1277م) که به قلم محمدحسن بن باقر بن عبدالرحیم نجفی (د 1266ق / 1850م) نگاشته شده است. عنوان کتاب در فارسی به معنای «گوهرهای سخن»، عنوانی تزیینی است که به تناسب سجع با نام متن مورد شرح، یعنی شرائع الاسلام انتخاب شده است. اهمیت کتاب موجب شده است تا شهرت کتاب بر مؤلف غالب آمده، و در طی دو سده مؤلف بیشتر با نام صاحب جواهر شناخته شده است (خوانساری، 2 / 300، 7 / 135، جم ؛ خاقانی، 25؛ امین، محسن، 8 / 88، جم ؛ قمی، الکنى ... ، 1 / 51، جم ؛ مظفر، مقدمه بر ... ، 1 / 2؛ برای شرح حال، نک : ه د، صاحب جواهر).
کتاب در طی سالیان دراز تألیف شده است؛ بر اساس نقل قولی از زبان مؤلف، وی در آغازِ تألیف این اثر تنها 25 سال داشته است (آقابزرگ، 5 / 276)، هرچند ممکن است این سخن ناظر به آن دورهای باشد که مؤلف هنوز تصمیم به فراهم آوردن شرحی بر شرائع نگرفته، و نوشتههایش حالت یادداشتهایی از نوع تعلیقه داشته است (حرزالدین، 2 / 226؛ آل محبوبه، 2 / 133). حتى آنگاه که مؤلف مصمم شد تا این نوشتهها را در صورت شرحی بر شرائع سامان دهد، مقید به ترتیب متن نبود و بخشهای مختلف کتاب را بدون آنکه کاملاً به ترتیب کتاب، کار را پیش برد، شرح نمود، چنانکه از تاریخهای ذکر شده در پایان هریک از مجلدات جواهر آشکار میگردد (نک : آقابزرگ، 5 / 276-277). از جمله میدانیم که وی بخشی از کتاب الطهارة را در زمان حیات استادش شیخ جعفر کاشف الغطاء، یعنی پیش از 1227ق / 1812م به پایان آورده (همو، 5 / 276)، و ضبط تاریخ 1257ق / 1841م بر پایان کتاب جهاد و امر به معروف نشان میدهد که مؤلف تا اواخر عمر خود همچنان مشغول تألیف کتاب بوده است (همو، 5 / 277). بر این پایه، تألیف کتاب افزون بر 30 سال به طول انجامیده است. همین طولانی بودن دورۀ زمانی، موجب شده است تا در سبک کار مؤلف در فاصلۀ میان مجلدات اول تا پایانی، اختلافاتی دیده شود؛ از جمله، تفصیل در مجلدات اولیه بیشتر از مجلدات پایانی است؛ در مجلدات اولیه بیشتر نقل، و در اواخر بیشتر مباحث تحقیقی غلبه دارد. حتى تنکابنی که از شاگردان او ست، یادآور میشود که در اوایل کار جواهر، مؤلف هنوز به قوۀ استنباط نرسیده بود و به نقل و تبیین اقوال بسنده میکرد، اما به تدریج شرایط دگرگون شد (ص 103).
تألیف کتاب جواهر، رخدادی برخاسته از نشاط اصولیه در فضای نجف بود که با کوششهای وحید بهبهانی (د 1205ق) آغاز شده بود و در طی برههای حدود نیم قرن با گذار از آثار ماندگاری چون کشف الغطاء از جعفر کاشف الغطاء و ریاض المسائل از صاحب ریاض و برخی آثار میرزای قمی و نراقیین (مهدی و احمد نراقی)، زمینهساز تألیف این اثر پردامنه بود. گویا در زمان مؤلف این انتظار وجود داشت که وی یکی از نوشتههای همین اصولیان متأخر، مثلاً کشف الغطاء را شرح کند (امین، محسن، 4 / 100)، اما عدول مؤلف از چنین گزینهای و روی آوردنش به یکی از آثار کلیدی در سدههای میانی، نشان از استقلال نسبی وی در گرایش فقهیاش دارد. با تکیه بر همین استقلال میتوان گفت که وی به نوبۀ خود مقدمهای بر انتقال از مکتب اصولی وحید و پدید آمدن مکتب شیخ انصاری (د 1281ق / 1864م) در نسل پسین بوده است. بدین ترتیب میتوان تألیف جواهر را اوج شکوفایی و ختامی پرارج برای مکتب اصولی وحید و نقطۀ انتقالی برای گذار از این مکتب به مکتب اصولی شیخ انصاری تلقی کرد. با وجود پیشی داشتن این کتاب بر پیدایی مکتب شیخ انصاری، اهمیت آن به سبب جامعیت تحلیل و نقل، به اندازهای است که در کنار آثار نسبتاً کمحجم و بنیادی شیخ انصاری، جواهر توانست در طی یک و نیم سدۀ اخیر نقش مکمل برای دستاوردهای شیخ انصاری را ایفا کند و در ساختار فقاهتی پیروان مکتب شیخ، کارآمدی خود را به طور کامل حفظ کند. این نکته که صاحب جواهر از شذوذ پرهیز داشته، و بیشترین تبعیت را از قول مشهور داشته است ــ تا حدی که به «لسان المشهور» شهرت یافته (مثلاً خمینی، الخلل ... ، 139) ــ بر اقبال فقیهان بدان افزوده است. بر همین اساس قابل درک است که چگونه فقه و اجتهاد متأخر امامی که به تعبیر دقیقتر، فقه مکتب شیخ انصاری است، گاه در کلام صاحبنظران چون امام خمینی فقه جواهری و اجتهاد جواهری نیز خوانده شده است (مثلاً صحیفه ... ، 21 / 98؛ نیز صغیر، 99؛ دربارۀ ویژگیهای فقه مؤلف، نک : ه د، صاحب جواهر).
دربارۀ گستردگی محتوای جواهر، باید اشاره کرد که این کتاب در عمل، یک دائرةالمعارف فقه امامی از آغاز مباحث نظری فقه در حوزۀ امامیه تا زمان مؤلف بوده، و در این باره نظیـری در میـان آثـار پیشین نداشتـه است (نک : مظفر، اصول ... ، 3 / 221) و دقیقتر آن است که پس از جواهر نیز کتابی به این گستردگی پدید نیامده است (انصاری، 1 / 603)؛ حتى نوری در عبارتی کوتاه یادآور شده که در میان کل مذاهب اسلامی، کتابی همچون جواهر در باب حلال و حرام نوشته نشده است (2 / 115؛ نیز امین، محسن، 9 / 149؛ کنتوری، 167). گفتنی است در برخی از کوششهای معاصر در راستای تدوین یک دائرةالمعارف فقهی برای امامیه مانند الموسوعة الفقهیة المیسرة از انصاری (نک : انصاری، همانجا) و برخی طرحهای مؤسسۀ دائرةالمعارف فقه اسلامی، جواهر به عنوان منبع محوری برگزیده شده است.
جامعیت و شیوۀ دائرةالمعارفی جواهر زمینهساز آن بوده است تا متأخران و معاصران، گاه آثاری چون ریاض العلماء از افندی تبریزی و سماء المقال از ابوالهدى کلباسی را هریک در موضوع خود اثری مانند جواهر بشمارند (نک : قمی، همان، 2 / 49؛ حسینی قزوینی، 29).
جواهر با وجود آنکه در نقل اقوال فقها و نیز نقل اجماعات به جامعیت شناخته است، اما شیوۀ مؤلف در آن اصرار بر ارجاع مستقیم به کتب پیشینیان نیست و نقل قول با واسطه به فراوانی در آن دیده میشود. یکی از منابعی که اندکی پس از مؤلف توسط محمدجواد عاملی (د 1226ق / 1811م) نوشته شده، مفتاح الکرامة است که منبع بخش وسیعی از نقلیات جواهر از اقوال فقهی پیشینیـان و اجمـاع و شهـرت نـزد فقهـا ست (نک : صاحب جواهر، جواهر ... ، 1 / 338، 339، جم ؛ نیز خالصی، 1 / 10). با این حال، در منابع پس از جواهر بسیار اتفاق میافتد که در نقل فتوایی یا اجماع و شهرت و استفاضهای به جواهر ارجاع شده است (مثلاً نک : قزوینی، 1 / 56، 76، جم ؛ آشتیانی، 38؛ همدانی، 1(1) / 10، جم ؛ بحرالعلوم، 1 / 338، جم ).
مؤلف جواهر در این اثر از منابع بسیاری نقل قول دارد، اما میدانیم که بخش وسیعی از آن غیرمستقیم است و مؤلف در نقل خود با تعبیر صریح «فی المحکی عن» به این واسطه اشاره کرده است. با این حال از برخی آثار مبسوط مؤلفان متأخر امامی مانند جامع المقاصد محقق کرکی، مسالک الافهام شهید ثانی، مدارک الاحکام محمد عاملی، مفتاح الکرامۀ محمدجواد عاملی و کشف اللثام فاضل هندی به فراوانی سود برده است (نک : 1 / 14، 15، 18، جم ؛ نیز حرزالدین، 2 / 225-229؛ نیز در این باره، نک : التعریف ... ، سراسر اثر).
با وجود فراوانی نقل در جواهر، همواره بیشترین شهرت کتاب به ارزش تحلیلی و تحقیقی آن بوده است و به هنگام تبیین دو اصطلاح تحقیق و تتبع در زبان فقهای متأخر، صاحب جواهر به عنوان برجستهترین شاخص برای فردی محقق، و نه متتبع معرفی شده است. اعتماد صاحب جواهر بر نقل با واسطه و بیدقتی او در نقل قولها به اندازهای است که گاه اشتباهات او در نقل آراء فقهی، ادعای اجماعات و حتى نقل احادیث از سوی منـابع بعـدی گـوشـزد شـده است (مثـلاً نک : بجنوردی، 1 / 271؛ خویی، 2 / 422).
افزون بر نقل آراء و استدلالات فقهای پیشین، و اشاره به اجماع و شهرت منعقد نزد آنان، از سویی تحلیلهای لغوی و ادبی، و از سوی دیگر داوری و ارزیابیهای مؤلف دربارۀ اقوال و روایات، بر ارزش کتاب افزوده است. همچنین از ویژگیهای جواهر آن است که در تفریع فروع، از حد متن شرایع بسیار فراتر رفته و به طرح فروعی پرداخته است که در آثار فقهی پس از شرایع یا حتى در عصری نزدیک به خود، مطرح بوده است.
بر اساس آنچه از مقدمۀ مؤلف بر کتاب بر میآید، وی از آنرو شرایع را به عنوان متن کار خود برگزیده که در عین مختصر بودن، از حیث احاطه بر دیگر آثار برتری داشته، و خود کوشش کرده است تا در رویارویی با این متن، قواعد آن را استخراج کند، ظرایف و ابهامات آن را توضیح دهد و ادله و مستندات اقوال متنوع را تبیین و ارزیابی، و وجه گزینش قول مختار را بیان کند (1 / 3-3). تأیید همین ویژگیها در اظهارنظرهای ستایشآمیز پسین نیز دیده میشود (مثلاً نک : خوانساری، 2 / 297؛ امین، محسن، 8 / 475). از شخص صاحب جواهر چنین نکتهای نقل میشود که اگر فقیهی جامع المقاصد محقق کرکی، وسائل الشیعۀ حر عاملی و جواهر را در اختیار داشته باشد، امکان استنباط حکم فقهی را دارد (آصفی، 1 / 92).
در میان متأخران رجوع به وسائل به عنوان یک منبع روایی، و رجوع به جواهر به عنوان منبعی تحلیلی جامع اقوال و اجماعات و استدلالات فقها، دو ابزار مهم از ابزارهای استنباط محسوب بودهاند و گاه چنین انگاشته میشد که این دو میتوانند موجب استغنا از منابع دیگر روایی و فقهی باشند. محسن امین که این کتاب را با تعبیر معجزه ستوده، بر این نکته تأکید کرده است که تکیۀ علما تا زمان وی بر جواهر است (1 / 146). منصفانهترین سخن در این باره آن است که دستکم گفته شود فقیهی از مراجعه به جواهر مستغنی نیست (خازم، 23). این نقش کلیدی برای جواهر از سویی در براعت استهلال برخی از آثار پسین فقهی بازتاب یافته (مثلاً حائری، 1) و از سوی دیگر در نقل قولهای وسیع از آن نزد فقها دیده میشود (مثلاً شیخ انصـاری، الوصایا ... ، 48، الصلاة، 107؛ قـزوینـی، 1 / 38، 47، جم ؛ آشتیانـی، 38، جم ؛ همدانی، 1(1) / 7، جم ؛ بحرالعلوم، 1 / 91، جم ؛ طباطبایی، 4 / 361، 375، جم ). حتى در برخی آثار اصولی (مثلاً مظفر، اصول، 3 / 221) و مجموعههای حدیثی نیز ارجاعات به جواهر دیده میشود (مثلاً قمی، الانوار ... ، 98؛ نمازی، 7 / 212). در المکاسب شیخ انصاری نیز برخی دیدگاههای مؤلف با تعبیر بعض المعاصرین نقل شده است (مثلاً 1 / 249، 3 / 25، جم ).
جواهر به سبب محوری بودنش در مطالعات فقهی متأخر، برای تعیین جایگاه و ارزش علمی فقیهان نیز محوریت داشته است؛ از جمله اینکه اطلاق لقب «فاضل» به نراقیین در جواهر (مثلاً 6 / 302، 36 / 142)، زمینهساز این شهرت برای آنان نزد پسینیان بوده است (حسنزاده، 14).
با آنکه ساختار جواهر شباهتی به یک متن درسی ندارد، ولی بخشهایی از آن مانند کتاب الصلاة گاه در حوزههای علمی خوانده میشده است (مثلاً نک : حسینی، 1 / 361؛ سبحانی، 14(2) / 688).
رواج گستردۀ کتاب در محافل فقه امامی، موجب شده است تا با وجود حجم بزرگ، نسخههای متعددی از آن در کتابخانههای مختلف ایران و عراق، مانند کتابخانۀ مجلس، مسجد گوهرشاد و کتابخانۀ غرب همدان، کتابخانههای مختلف قم در ایران، و کتابخانۀ مکتبة امیرالمؤمنین(ع) در نجف موجود باشد (نک : آقابزرگ، 13 / 319؛ مدرسی، 343؛ استادی، 3 / 7، 108، جم ).
نخستین انتشار کتاب در زمان حیات مؤلف در 1262ق، در 6 جلد به چاپ سنگی بوده است. پس از آن تا پیش از چاپ تحقیقی، افزون بر 20 چاپ از کتاب، از جمله سنگی، 1271ق و 1335ق شناخته شده است (نک : سرکیس، 2 / 1647؛ مشار، 261-263) و این نشان از اهمیت ویژۀ اثر دارد. چاپ تحقیقی این کتاب به کوشش عباس قوچانی در طی سالهای متمادی از 1377 تا 1401ق در نجف، تهران و قم به طور پراکنده در 43 جلد صورت گرفته، و همین چاپ به صورت یک شکل در چاپهای بعدی تکرار شده است.
با وجود مفصل بودن کتاب، چند شرح نیز بر آن نوشته شده که از آن جمله است: الانصاف فی تحقیق مسائل الخلاف من جواهر الکلام، شرحی بر وجهی از وجوه کتاب به عربی از محمد طه نجف تبریزی (د 1323ق)، چاپ بخشی از اوایل آن در تهران (1324ق؛ نک : آقابزرگ، 2 / 397؛ نیز معرفی به عنوان حاشیه، همو، 6 / 58)؛ بحرالجواهر به فارسی از علی بن محمدباقر بروجنی در اوایل سدۀ 14ق که نسخههایی از آن در کتابخانههای وزیری یزد و مسجد اعظم قم شناخته شده است (مدرسی، همانجا) و الهدایة الی المرام من مبهمات جواهر الکلام، از محمدباقر موسوی همدانی (چ قم، 1379ش). حواشی متعددی نیز از زمان شاگردان مؤلف بر جواهر نوشته شده است که مهمترین آنها عبارتاند از: حاشیۀ محمدامین بن حسن بن اسدالله شوشتری از علمای کاظمین در نیمۀ اخیر قرن 13ق (امین، محسن، 9 / 137)، حاشیۀ موسی بن حسن فلاحی احسایی (د 1289ق؛ نک : سبحانی، 13 / 669)، حاشیۀ علی بن محمدحکیم حسینی (د 1300ق؛ همو، 8 / 314)، حاشیۀ میـرزا محمـد تنکـابنـی صـاحب قصص العلمـاء (د 1302ق؛ نک : آقابزرگ، 6 / 58)، حاشیۀ ملاعلی کنی (د 1306ق؛ همانجا)، حاشیۀ زینالعابدین بارفروشی مازندرانی (د 1309ق؛ نک : امین، محسن، 7 / 168؛ سبحانی، 14(1) / 266)، حاشیۀ سیدالحکماء علی ابن محمد مرعشی تبریزی (د 1316ق؛ همو، 14(1) / 440)، حاشیۀ عبدالله بهبهانی (د 1328ق؛ همو، 14(1) / 374)، حاشیه بر کتاب القضاء از عبدالحسین دزفولی لاری (د 1342ق؛ همو، 14(1) / 310)، حـاشیه بـر کتاب الخمس از ابوتراب خوانساری (د 1346ق؛ نک : آقابزرگ، 6 / 58)، حاشیۀ محمد بن موسى کمالی همدانی (د 1349ق؛ نک : امین، محسن، 10 / 78؛ کحاله، 12 / 93)، حاشیۀ ابوالفضل واعظ قمی (د 1398ق؛ نک : موسوعة ... ، 2 / 327)، حاشیۀ محمدعلی معصومی (د 1372ق؛ نک : امین، حسن، 1 / 219؛ سبحانی، 14(2) / 765) و حاشیهای از محمدحسین بروجردی (د 1380ق؛ نک : فاضل، 22). از کوششهای معاصر، به خصوص باید کتاب جواهر الکلام فی ثوبة الجدید را یاد کرد که از نشریات مؤسسۀ دائرةالمعارف فقه اسلامی است و در آن، متن شرایع با بیانات صاحب جواهر در متن قرار گرفته، و به عنوان پاورقی، اقوال مخالفان و مستندات آنان ارائه شده است (نک : مآخذ).
همچنین باید به فهرستی در معرفی تفصیلی کتاب و رئوس مطالب آن اشاره کرد که علی بن زینالعابدین مازندرانی (د 1345ق) فراهم آورده است (آقابزرگ، 16 / 383). از دیگر راهنماهای تألیف شده برای کتاب باید به معجم فقه الجواهر در 6 جلد (نک : مآخذ) اشاره کرد که دربردارندۀ فرهنگنامهای برای اصطلاحات و مفاهیم مورد بحث در جواهر است. همچنین ناصر کرمی شرح حال رجال مذکور در کتاب را در اثری با عنوان البدر الزاهر فی تراجم اعلام الجواهر، منتشر کرده است (چ قم، 1422ق).
دربارۀ رسالۀ نجاة العباد نوشتۀ صاحبجواهر که رسالهای عملیه برای مراجعۀ مقلدان بوده است، صاحبجواهر خود در مقدمۀ این رساله (نک : ص 2)، آن را چکیدۀ جواهر الکلام دانسته، و همین از سوی دیگران هم تکرار شده است (مثلاً نک : آقابزرگ، 34 / 59). با توجه به اینکه تفاوت هدف، تفاوت بنیادین در ساختار کتاب و اختلاف بسیار در حجم دو کتاب و حتى تفاوت برخی فتاوای منقول در این دو کتاب با یکدیگر، پذیرش این امر را دشوار مینماید (مثلاً نک : آملی، 2 / 470، 3 / 74، جم )، ولی باید گفت، مقصود مؤلف آن است که نجاة العباد ثمرۀ تحقیقات چندین سالۀ وی در جواهم الکلام بوده است.
مآخذ
آشتیانی، محمدحسن، القضاء، چ سنگی، 1318ق؛ آصفی، محمدمهدی، «تاریخ فقه اهل البیت(ع)»، در مقدمه ریاض المسائل، قم، 1412ق؛ آقابزرگ، الذریعة؛ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، نجف، 1376ق؛ آملی، محمدتقی، مصباح الهدى، تهران، 1380ش؛ استادی، رضا، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ آیتالله العظمى گلپایگانی، قم، 1402ق؛ امین، حسن، مستدرکات اعیان الشیعة، بیروت، 1418ق / 1997م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403ق / 1983م؛ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، قم، 1415ق؛ بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیة، به کوشش مهدی مهریزی و محمدحسین درایتی، قم، 1419ق؛ بحرالعلوم، محمد، بلغة الفقیه، به کوشش محمدتقی بحرالعلوم، تهران، 1362ش؛ التعریف بمآخذ الجواهر، قم، 1378ش؛ تنکابنی، محمد، قصص العلماء، تهران، 1396ق؛ جواهر الکلام فی ثوبة الجدید، قم، 1421ق؛ حائری، عبدالکریم، الصلاة، قم، 1362ش؛ حرزالدین، محمد، معارف الرجال، قم، 1405ق؛ حسنزادۀ آملی، حسن، مقدمه بر انیس الموحدین نراقی، قم، 1403ق؛ حسینی، احمد، تراجم الرجال، قم، 1414ق؛ حسینی قزوینی، محمد، مقدمه بر سماء المقال کلباسی، قم، 1419ق؛ خازم، علی، مدخل الى علم الفقه عند المسلمین، بیروت، 1413ق / 1993م؛ خاقانی، علی، رجال الخاقانی، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، قم، 1404ق؛ خـالصی، محمدباقـر، مقدمه بر مفتاح الکرامۀ عاملی، قم، 1419ق؛ خمینی، روحالله، الخلل فی الصلاة، قم، چاپخانۀ مهر؛ همو، صحیفۀ نور، تهران، 1372ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، 1411ق / 1991م؛ خویی، ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، قم، 1396ق؛ سبحانی، جعفر و دیگران، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، 1424ق؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة، قاهره، 1928م؛ شیخ انصاری، مرتضى، الصلاة، چ سنگی، 1305ق؛ همو، المکاسب، قم، 1420ق؛ همو، الوصایا و المواریث، قم، 1415ق؛ صاحب جواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، تهران، 1365ش؛ همو، نجاة العباد، با حاشیۀ طباطبایی یزدی و صدر موسوی، نجف، 1318ق؛ صغیر، جلال، لهذا کانت المواجهة، بیروت، 1421ق / 2000م؛ طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقى، قم، 1420ق؛ فاضل لنکرانی، محمد، مقدمه بر نهایة التقریر، قم، مرکز فقهی ائمۀ اطهار(ع)؛ قزوینی، علی، ینابیع الاحکام، به کوشش علی علوی قزوینی، قم، 1424ق؛ قمی، عباس، الانوار البهیة، قم، 1417ق؛ همو، الکنى و الالقاب، تهران، کتابخانۀ صدر؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق / 1957م؛ کنتوری، اعجاز حسین، کشف الحجب و الاستار، قم، 1409ق؛ مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمۀ محمد آصف فکرت، مشهد، 1368ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران، 1344ش؛ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، جامعۀ مدرسین؛ همو، مقدمه بر جواهر الکلام، تهران، 1365ش؛ معجم فقه الجواهر، بیروت، 1417-1419ق؛ موسوعة مؤلفی الامامیة، قم، 1420ق؛ نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار، به کوشش حسن نمازی، قم، 1419ق؛ نوری، حسین، خاتمة المستدرک، قم، 1415ق؛ همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، چ سنگی، 1353ق.